Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی - مینا فرقانی: بسیاری از پدر و مادرها منتظر نمی‌نشینند تا محتوای تربیتی مناسب برای فرزندانشان مهیا شود. خودشان دست به تلاش، خلاقیت و تولید می‌زنند. مثل عده‌ای از پدر و مادرها که با بچه‌هایشان بازی می‌کنند و در خلال همین تجربه‌ها، بازی‌های جدیدی می‌سازند که گاهی به درد 

بسیاری از بازی‌ها و قصه‌هایی که امروز برای ما به نوستالژی تبدیل شده‌اند و جای خودشان را بین بچه‌های هر نسل پیدا می‌کنند حاصل تلاش چنین پدر و مادرهایی است که به دنبال تولید محتوای تربیتی مناسب برای فرزندانشان بوده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع تربیت و سبک زندگی ما، آمیخته‌ای از این داستان‌ها هستند.

هنوز هم هستند از این پدر و مادرها که  قصه و داستانشان می‌تواند محفل هر خانه ای باشد با این تفاوت که این قصه ها  می‌تواند از قاب تلویزیون هم پخش شود.«امین شجاعی» پدر یک پسر 10ساله بود که در بحبوحهٔ کرونا و قرنطینه و تعطیلی مدارس، نیاز به تولید قصه و فیلم مناسب کودک و نوجوان را احساس کرد . یک یا علی گفت و فیلم «سوییپر» را ساخت. او به این نیاز تربیتی فکر کرد و داستان مناسبی برایش ساخت و پرداخت. چون دغدغه‌اش بود. مثل خیلی از ما پدر و مادرها که دغدغه داریم؛ اما با این تفاوت که بسیاری از ما جسارت و خلاقیت کافی برای تولید و اجرا نداریم.

«سوییپر» در سینمای کودک و نوجوان ایران، که معمولاً می‌کوشد با لطایف‌الحیل رقص و رنگ، کودک را پای فیلم بنشاند، پر از آموزه‌های اصیل و عمیق است. در این یادداشت بعضی از نکات و مفاهیم پرداخته‌شده در داستان فیلم سوییپر را آورده‌ایم که احتمالاً از مطالعه‌اش هم حس خوبی دریافت خواهید کرد. وصف‌العیش، نصف‌العیش!

تیزر فیم سینمایی سوییپر

*با دغدغهٔ تربیتی، خلاقیت به خرج دهیم/ ابزار جذب بچه ها به یک فیلم فقط موسیقی و رقص نیست 

داستان تولید این فیلم یک چیزی در این مایه‌هاست که «چون کتاب موردعلاقه‌اش را پیدا نکرد، خودش آن را نوشت!». امین شجاعی (نویسنده و کارگردان سوییپر) پسر 10ساله‌ای داشت که مانده بود در دوران کرونا و تعطیلات و قرنطینه چطور او را در خانه نگه دارد. دنبال فیلم سرگرم‌کننده و مناسبی می‌گشت که پسرش تماشا کند. اما فیلم ایرانی برای مخاطب نوجوان با محتوای آموزنده و ارزشمند به ندرت پیدا می‌شود. مشکلی که خیلی از ما با آن مواجه شده‌ایم و به ناچار به فیلم‌های بازبینی‌شدهٔ خارجی رضایت داده‌ایم. چون بیشتر فیلم‌های کودک و نوجوان در سینمای ایران بر پایهٔ رقص و آواز است. انگار هیچ ابزار دیگری برای جذب بچه‌ها در دست و بالشان نیست.

خلاصه، همین کمبود باعث این جرقه در ذهن شجاعی می‌شود که چون تولیدات مناسبی نداریم، پس خودمان تولید کنیم. او زمینهٔ فوتبالی را برای فیلم انتخاب می‌کند که پسربچه‌ها دوست دارند. و با یک تیم دغدغه‌مند و بدون نگاه تجاری شروع به کار می‌کند. چون سینمای کودک اساساً سینمای سودآوری نیست.

*ماجرای فیلم چیست؟

«سوییپر» داستان چهار پسربچه در یک تیم فوتبال است که تمرین و مسابقه‌شان به خاطر کرونا تعطیل می‌شود. اتفاقات بین این پسرها طوری پیش می‌رود که به نوعی روبه‌روی هم قرار می‌گیرند؛ امیر در یک طرف، رضا، سعید و احسان در طرف دیگر. امیر ضد قهرمان و نماد ناامیدی است. فکر می‌کند چیزی برای ساختن نمانده و باید زمین پدری را رها کند و برود. گروه مقابل و خصوصاً رضا، قهرمان و نماد امید، همدلی و تلاش هستند. آنها معتقدند با وجود مشکلات زیادی که در روستا هست، باید بمانند و امیدوارانه بجنگند تا اوضاع را سامان دهند.

سبک روایت داستان این‌طور است که هر اتفاقی را به مفهوم و موقعیتی در فوتبال تشبیه می‌کند. پس چشم‌بسته می‌توان گفت برای افراد فوتبالی و خصوصاً پسربچه‌ها جذاب است.

سوییپر فیلم پسرانه‌ای است. اما نمی‌توانم قسم بخورم که دخترها از آن لذت نمی‌برند. چه بسا که خودم تا پایان فیلم، شش‌دانگ حواسم را جمع شخصیت‌ها و اتفاقات کرده بودم، بدون اینکه از روایت و تصاویر آن کسل یا دلزده شوم.

*آمیخته‌ای از خلقیات و نمادهای ایرانی

داستان فیلم در یکی از شهرستان‌های استان کرمان به نام «انار» روایت می‌شود؛ به همان گرمی و حرارتی که از کویر سراغ داریم و با همان سادگی و صمیمیتی که در نوجوانان جنوب می‌توان دید. پسربچه‌ای با لهجهٔ کرمانی آن را روایت می‌کند و همین نکته برای کسانی که به لهجه‌ها و گویش‌های مختلف اقوام ایرانی علاقه‌مندند جذابیت دوچندان ایجاد می‌کند.

میهن‌دوستی و احساس تعلق به خاک، گزارهٔ دیگری است که زیر پوست فیلم جریان دارد. رضا به زمین‌های کشاورزی که قبلاً برای پدرش بوده، احساس تعلق دارد و برای نجات آن زمین‌ها و محصولاتش به هر دری می‌زند؛ حتی وقتی مالکیت آنها از آن دیگری است.وقتی نیاز به کمک هست، افراد محله دست به دست هم می‌دهند و به کمک می‌آیند. این همدلی و همکاری ریشه در فرهنگ و مرام ما ایرانی‌ها دارد.

برادر امیر در جایی از فیلم که کارد به استخوانش رسیده می‌گوید «بذار درس عبرتی باشه برام که دیگه کار کشاورزی نکنم». کشاورزی که امنیت غذایی مردم به آن وابسته است، در سوییپر پررنگ است و در فیلم می‌بینیم که اگر با خلاقیت و خوش‌فکری همراه شود، همهٔ زنجیرهٔ آن سود بیشتری می‌برند.

پرچم ایران در اهتزار، سبک معماری کرمان، سازه و دیواری که ارگ بم را در ذهن تداعی می‌کند، عکس حاج‌قاسم در ماشین آقا سید، ورودی شهر کرمان، خانهٔ حاج‌خانم و...، این‌ها نمادهای ملی ما هستند که به خوبی در فیلم جاسازی شده‌اند و به چشم مخاطب نوجوان می‌آیند.

نگاه رضوان (خواهر رضا) که در جاده به دنبال عکس حاج‌قاسم می‌رود، حس خوشایندی دارد. این نگاه کش‌دار می‌تواند حاکی از الگو گرفتن کودک از صاحب عکس باشد. و چه الگویی بهتر از حاج‌قاسم؟

*مدافع جلوزنی به نام رضا

راستش نمی‌دانم مدافع جلوزن در زمین فوتبال چه نقشی دارد و چه کار می‌کند! ولی نقش رضا را در فیلم دوست داشتم. البته نمی‌توانم از شخصیت تودل‌بروی سعید (که شیطنتی کودکانه و گاهی اعصاب‌خُردکن دارد) و شخصیت فرهیخته و پژوهشگر احسان بی‌اعتنا بگذرم.

اما چرا رضا؟ او پسر عاقلی است. زیاد فکر می‌کند. تلاشگر است و می‌کوشد خرابی‌ها و اشتباه‌ها را رتق و فتق کند. او در تمام موقعیت‌ها معتقد است «من می‌توانم» و «درستش می‌کنم» فکر و عملش هم در همین راستاست.

رضا مسئولیت‌پذیر است. حتی خارج از زمین هم به نوعی کاپیتان دوستانش است و سعی می‌کند آنها را در مسیر درست قرار بدهد. وقتی مسئولیت نگهداری از خواهر کوچکش (رضوان) با اوست، شانه خالی نمی‌کند؛ حتی وقتی این مسئولیت هم‌زمان می‌شود با کار مهم دیگری، سریع فکرش را به کار می‌اندازد و راهی پیدا می‌کند که به هر دو مسأله برسد.

در کنار تمام این ویژگی‌های خوب، رضا یک ویژگی منفی آشکار دارد. اما خوبی ماجرا آنجاست که متوجه این ویژگی منفی و عواقب ناخوشایندش می‌شود و طبیعتاً به مخاطب نوجوانش این مفهوم را منتقل می‌کند که نباید این‌طور بود.

انتقال این مفاهیم به کودک و نوجوان در قالب قصه و فیلم، کار ارزشمندی است که باید بابتش از سازندگان فیلم تشکر کنیم.

*نوجوان من، به دنیای واقعی سلام کن!

هرچه نسل ما در حیاط و کوچه بازی کرد و در طبیعت تجربه اندوخت و قد کشید، بچه‌های امروز به یک‌جانشینی، استفاده از لوازم آماده، مصرف خوراکی حاضری، و صد البته سر فرو بردن در گوشی و تبلت خو گرفته است.

باید به بچه‌ها یاد بدهیم سرشان را از گوشی و تبلت بیرون بیاورند و به اطرفشان نگاه کنند. اگر وابسته به این ابزارها نیستند، چه بهتر؛ پس دقیق‌تر به اطرافشان نگاه کنند. شاید کمک و کار خوبی از دستشان بربیاید که حال خودشان را بهتر کند. رضا وقتی مشغول کار خودش است، متوجه می‌شود لامپ خانهٔ حاج‌خانم شکسته و پیرزن دارد در تاریکی کار می‌کند. این یک نگاه دقیق و عارضه‌یاب است که اگر در نوجوان نهادینه شود، منشأ برکات زیادی برای خودش، خانواده‌اش و جامعه‌اش خواهد بود.  

 

*آموزش خلاقیت به سبک فیلم سوییپر

بچه‌ها در سوییپر اگرچه گاهی با تلفن همراه بازی می‌کنند، اما گل وقت‌شان را صرف بچگی و زندگی می‌کنند. حتی زمانی که شاهد بازی‌کردن‌شان با تلفن همراه هستیم، می‌بینیم که با کارتن و مقوا یک کنسول بازی ساخته‌اند. یعنی حتی در بازی موبایلی هم صرفاً مصرف‌کننده نیستند و کمبودهایشان را با خلاقیت خود پوشش داده‌اند.

*آبرودار باش فرزندم!

ما در عصر ارتباطات هستیم و باید مختصات و شرایط زندگی در این عصر را به فرزندان‌مان بیاموزیم. مخاطب نوجوان باید بیاموزد به محض آنکه در مجاورت اتفاق و حادثه‌ای قرار گرفت، شروع به فیلم‌برداری نکند. یا اگر فیلمی به دستش رسید که آبروی کسی را هدف می‌گیرد، آن را منتشر نکند. او یاد می‌گیرد فیلم گرفتن از چنین صحنه‌هایی و انتشار آن اخلاقی نیست و در آیین ما گناه محسوب می‌شود. ضمن آنکه دردسرهای زیادی برای دیگران ایجاد می‌کند. مخاطب نوجوان از داستان سوییپر، اهمیت و ارزش حفظ آبروی دیگران را می‌فهمد. 

*این فرهنگ آبا و اجدادی ماست!

تفکر جدیدی باب شده که هر نوع احساس مسئولیت نسبت به دیگران و مشکلات‌شان را دخالت می‌نامند. البته منظور سرک کشیدن در مسائل خصوصی زندگی دیگران نیست.

در فرهنگ ما کمک به دوست و آشنا و هم‌محله‌ای و هم‌وطن و هم‌نوع، و تلاش برای حل مشکل آنها، دخالت محسوب نمی‌شود. این عین نوع‌دوستی و جوانمردی است که البته در دنیای فردمحور و مادی مدرن، جایگاه چندانی ندارد. تازه عجیب و غریب هم هست.

رضا، سعید و احسان، نسبت به امیر و برادرش و حتی محصولات زمین کشاورزی‌شان احساس مسئولیت می‌کنند. امیر چندین بار به آنها خشم می‌گیرد که «چرا در زندگی ما دخالت می‌کنید؟» اما آنها از این برخورد ناراحت نمی‌شوند و تلاش‌شان را برای کمک و حل مشکل ادامه می‌دهند. چون به کار خودشان ایمان دارند و فرهنگ کمک به هم‌نوع را از بزرگترهایشان آموخته‌اند. فردی مثل حاج‌قاسم هم متعلق به دیار آنهاست که نماد از خود گذشتگی و کمک به هم‌نوع است و عکسش در چندین صحنه وجود دارد.

آنها در هر شرایطی پشت همدیگر هستند و هوای هم را دارند. در حق همدیگر رفاقت می‌کنند، حتی اگر طرف مقابل ارزش کارشان را نفهمد.

آقا سید، سرایدار باشگاه، مثل یک فرشتهٔ‌ نگهبان، مراقب بچه‌هاست و از آنها حمایت می‌کند. بچه‌ها هم احترام ویژه‌ای برای او قائل‌اند. اساساً حفظ حرمت‌ها و احترام به بزرگتر یکی از ویژگی‌های بسیار دلنشین و دلچسب بچه‌های سوییپر است.

حاجیه خانم با لطف دیگری دست بچه‌ها را می‌گیرد تا به هدف‌شان برسند. بچه‌ها ممنون و قدردان او هستند و با کارهای کوچکی که از دست‌شان برمی‌آید، می‌کوشند لطفش را جبران کنند. این خُلق که لطف دیگران را وظیفه قلمداد نکنی و قدرشناس محبت و کمک دیگران باشی، نیاز به آموزش دارد و با همین جزئیات در ذهن مخاطب نوجوان ماندگار می‌شود.

*«یک بازی جوانمردانه حال آدم را خوب می کند!»/ نوجوان ها از این جزییات با مرام بودن را یاد می‌گیرند

این جمله را سعید جایی در روایت داستان می‌گوید. در چندین ماجرا و اتفاق هم مصادیقش پیش چشم مخاطب نشان داده می‌شود.رضا برای خاطر دوستانش در چند صحنه کتک می‌خورد. اما خم به ابرو نمی‌آورد. حتی وقتی سعید از او بابت کتک خوردنش عذرخواهی می‌کند، رضا وانمود می‌کند اتفاقی نیفتاده و باید به مسائل مهم‌تری بپردازند. این نمایی از بزرگواری یک نوجوان است که از اشتباه دیگران به راحتی می‌گذرد.

وقتی رضا از خواب بیدار می‌شود، دوستانش را مشغول بازی می‌بیند. با اینکه او خواب بوده، آنها برایش هندوانه کنار گذاشته‌اند. اینها شاید نکات بسیار کوچک و کم‌اهمیتی به نظر برسد. اما همین جزئیات هستند که شخصیت و مرام نوجوانان‌مان را می‌سازند و باید با ظرافت به آنها آموزش‌شان بدهیم.

یکی از شخصیت‌ها برای حل مشکلی که دوستش درست کرده، یادگار عزیز از دست‌رفته‌اش را می‌فروشد. راستش برایم لذت‌بخش بود که او در نهایت سادگی و صداقت، از تنها داشتهٔ مادی خودش گذشت، اما اصلاً به فکر کار خلاف و به دست آوردن پول غیرحلال نیفتاد. شاید بگویید این اقتضای فیلم‌هایی است که مخاطب کودک و نوجوان دارند. اما کم ندیده‌ایم فیلم‌هایی را که برای همین مخاطب ساخته شده‌اند و ابزارها و راه‌های نادرست کسب پول را نشان می‌دهند یا دست‌کم وسوسه‌اش را ایجاد می‌کنند.

پذیرش مسئولیت اشتباه و سعی در جبران آن نیز از نکات مهمی است که نوجوان از این فیلم می‌آموزد. در چندین سکانس شاهد عذرخواهی شخصیت‌های مختلف قصه بابت خطاهایشان هستیم، بدون اینکه از محبوبیت‌شان در نگاه مخاطب کاسته شود یا حس کنیم غرورشان لکه‌دار شده.

اینکه خانواده‌ها مانع بچه‌ها نمی‌شوند که به روش‌های مختلف محصولات را بفروشند، ارزشمند است. چون به بچه‌ها می‌آموزد کسب روزی حلال، در هر شکلی، ارزش است و شایستهٔ احترام.

*ایمان؛ پناه لحظه‌های سخت/ از نماز اول وقت رضای به تکلیف نرسیده  تا زیارت اهل قبور 

یکی از نقاط قوت فیلم به تصویر کشیدن جلوه‌های ایمان و معنویت به بهانه‌های مختلف است. سعید با اینکه به سن تکلیف نرسیده روی  زیراندازی در خیابان به نماز اول وقت می‌ایستد. رضا هر وقت از همه چیز و همه کس ناامید می‌شود، می‌رود سر مزار پدرش. تشویق به زیارت اهل قبور برای نوجوانان این روزگار که بعضی‌هایشان حتی به دیدن خویشان زنده و نزدیک هم نمی‌روند، انصافاً کار مهمی است.

اینکه پدر و مادر حتی بعد از مرگ‌شان برای فرزندشان دعا می‌کنند و گره از کارش می‌گشایند، به زیبایی در فیلم تصویر شده است؛ وقتی رضا هر بار با ناامیدی سر مزار پدرش می‌رود و بعد راهی جلوی پایش باز می‌شود.

رضا حتی بعد از مرگ پدرش هم روی او تعصب و غیرت دارد و اجازه نمی‌دهد کسی به نام او جسارت کند. قشنگ نیست که این تصویر ارزشمند را مقایسه کنیم با شوخی‌های بیمارگونه و آزاردهندهٔ بعضی از نوجوانان اینستاگرامی با پدر و مادرهایشان که چند وقت یک بار طی چالش‌هایی بی‌هویت در فضای مجازی وایرال می‌شود. اما این غیرت و تعصب ستودنی است.

در صحنه‌ای از فیلم، لحظاتی که شاید مخاطب هم دیگر ناامید شده، دعای فرج امام زمان (عج) پخش می‌شود و حس امید را در دل زنده می‌کند.

مربی بچه‌ها با بازی مرحوم علی سلیمانی، مدافع حرم و انسانی بااخلاق است که تلاش می‌کند به بچه‌ها غیر از فوتبال، درس زندگی بدهد. او رابطه‌ای دوستانه با بچه‌ها دارد و آنها را راهنمایی می‌کند که از امیر حلالیت بطلبند. عذرخواهی کردن به جای خود؛ حلالیت گرفتن از کسی که آسیبی به او رسانده‌ایم، مفهومی کاملاً دینی و اعتقادی است که باید از همین سنین در ذهن بچه‌ها جاگیر شود.

راستی، این آخرین فیلمی است که مرحوم علی سلیمانی بازی کرد. چند ماه بعد او به رحمت خدا رفت. خدایش بیامرزد...

*مهم است چه خوراک فکری به بچه‌ها می‌دهیم

بعد از تماشای فیلم که با نوجوانان حرف می‌زنم بعضی‌ها از احسان خوششان آمده، بعضی از سعید و بعضی از رضا. هر کدام بنا به شخصیت خودشان با یکی از افراد گروهِ «برای هم» ارتباط برقرار کرده‌اند.

در گوشه‌ای از محل اکران، «علی میرزاده»؛ تهیه‌کنندهٔ فیلم را می‌بینم و او را به گفت‌وگویی کوتاه دعوت می‌کنم. او در ابتدای صحبتش با تأکید می‌گوید: «سینمای کودک و نوجوان بسیار حساس و مهم است. چون شالودهٔ شخصیت انسان در دوران کودکی و نوجوانی بنا می‌شود و بسیار مهم است که در این سنین چه خوراک فکری به کودک می‌دهیم.» و در ادامه دربارهٔ سوییپر می‌گوید: «ما تلاش کردیم فیلمی بر پایهٔ امیدآفرینی و همکاری در نوجوانان بسازیم و ویژگی‌های بچه‌ها در این سنین را هم لحاظ کنیم؛ قهر و آشتی‌هایشان، علاقه‌شان به کمک به دیگران و... موسیقی و شعر به کار رفته در فیلم هم بن‌مایهٔ امید دارد.»

سوییپر در سی و چهارمین جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم‌های کودک و نوجوان و نیز در جشنوارهٔ فیلم عمار، نامزد بلندترین فیلم داستانی شد. امسال هم در جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم رشد، بهترین فیلم شد و جایزه گرفت.          

*محفلی برای فال و تماشا

بسیار متأسفم که بگویم فیلم سوییپر با این همه آموزه‌های کارآمد و ارزشمند، اکران سینمایی ندارد. اما می‌توانید برای اکران عمومی آن در مدرسه، مسجد، پاتوق‌های خانوادگی، جمع‌های محلی و... درخواست ثبت کنید.

از من می‌شنوید محفلی در یکی از این مکان‌ها ترتیب بدهید و فرزندانتان را با خیال راحت به تماشای سوییپر ببرید. آنها از سوییپر ارزش و اهمیت کار گروهی، همکاری، همدلی، تلاش، امیدواری، وطن‌دوستی، کمک به دیگران، احترام به بزرگتر و بسیاری مفاهیم ارزشمند دیگر را می‌آموزند، و می‌فهمند که دوست و مربی خوب چه اثر عمیقی بر اخلاق و زندگی‌شان خواهد داشت.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: سوییپر فیلم کودک و نوجوان علی میرزاده امین شجاعی فیلم سینمایی نوجوان سردار سلیمانی کودک و نوجوان مخاطب نوجوان پدر و مادرها بچه ها حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۳۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما... | حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟

به گزارش همشهری‌آنلاین، عبدالله گنجی فعال رسانه ای اصولگرا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما ظاهرا جمهوری اسلامی باید هزینه اعدام را پرداخت کند.

حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟ او هنوز استاد دانشگاه تربیت مدرس است. اما خرداد ۱۳۸۲ بیش از صد مجروح در زد و خوردهای درون دانشگاهی داشتیم.

کد خبر 847129 برچسب‌ها اغتشاش خبر ویژه اعدام عبدالله گنجی

دیگر خبرها

  • بهترین زمان برای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب دوران کودکی و نوجوانی است
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
  • شروین بزرگ: وقتی پنالتی خراب کردیم، گفتم حتما پرسپولیس را می بریم!
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ هیچ چیز جز گوشی موبایل لازم نیست
  • قاسم‌پور: مدیران آگاه و سالم باشند کار فوتبال خوب پیش می‌رود
  • عبدالله گنجی: توماج صالحی حتما اعدام نمی‌شود
  • عبدالله گنجی : توماج صالحی حتما اعدام نمی شود / حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟
  • توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما... | حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟
  • توماج صالحی حتما اعدام نمی‌شود
  • توماج صالحی حتما اعدام نمی شود /حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟